منبع : فرهنگ نیوز
شعر عربی: آیات القرمزی از بحرین (بانوی مجاهد بحرینی که چندین ماه در زندانهای آل خلیفه تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت)
شعر فارسی: محسن رضوانی
يا ليتني اَفديكَ يا سبطَ الأمينْ
کاش ای پسر رسول خدا من فدایت شوم
I wish, son of the Prophet, for you I be slain
أذودُ عنكَ يا حسينْ
و از تو دفاع کنم... یا حسین
And I defend you Ya Hussain a.s
و هل يُنالُ ؟.. هذا المَنالُ .. في الأربعين
و آیا این آرزو در اربعین محقق میشود؟
?Will this request be realized for me at Arbaeen
زَحفاً إليك بالأربعين
در اربعین با سر به سوی تو میآییم
At Arbaeen with all we come to you
نَسعَی لقبركم ياحسين
برای رسیدن به قبرت تلاش میکنیم یا حسین
Your grave, Ya Hussain, we strive to
نَمشي كما مَشِيتَ بلا
آنگونه راه میرویم که تو
We’ll walk just like the way you went
ظَهرٍ إلى قَطيعِ اليَدَين
با پشت خمیده به سوی عباس رفتی
Towards Abbas when your back had bent
و شوقُنا... و شوقُنا... وشوقُنا لكربلاء
اشتیاق ما... اشتیاق ما...اشتیاق ما به کربلاست
***
بالأربعين... لو قَطَّعوا منّا اليدين
نأتيك زحفاً يا حسين
اگر دو دست ما را جدا کنند، باز هم در اربعین با سر به سوی تو میآییم یا حسین
نَسعی إليكَ... حُزناً عليكَ... بالأربعين
در اربعین از غم تو به سوی تو میشتابیم
For your misery, walking we will be, in Arbaeen
خُذني إلى جِنان الخلود
مرا با خود به بهشت جاودان ببر
Take us, towards endless bliss with you
يامن به يَطيب ُ الوجود
ای کسی که زندگی به تو معطر میشود
One who, beautifies life itself too
خُذني لكربلاء يا حسين
ای حسین مرا با خود به کربلا ببر
Take us to Karbala, oh Hussain
حيثُ الحياةُ فِيَّ تَعود
جایی که زندگی به من باز میگردد
Where life returns back to me again
زَحفاً إليك
با سر به سوی تو میآییم
With all we come to you
زَحفاً إليك
با سر به سوی تو میآییم
With all we come to you
زحفاً إليك يا حسين
با سر به سوی تو میآییم یا حسین
With all we come to you oh Hussain
***
يا سيدي .. يَفديك كُلُّ العاشقين
ای مولای من! همه عاشقان به فدایت
تَبكي عليكَ كُلُّ عَين
همه چشمها برای تو گریانند
كُلٌ يُنادي ...مِن الفؤادِ.. آهٍ حسين
هر کسی از صمیم قلبش ندای " آه ای حسین" سر میدهد
اَمشي على العُيونِ إليك
با چشمانم به سوی تو میآیم
و الشُّوقُ مُنتهاهُ لديك
چرا که اوج اشتیاق در نزد توست
يا ليتني فُراتُ النَّدى
ای کاش شبنم فرات بودم
حتّى أكونَ بينَ يديك
که در مقابل تو قرار میگرفتم (تا تشنگیات را تسکین بخشم)
متى تُرى؟
چه وقت تو را میبینیم؟
?When will we see you
متى تُرى؟
چه وقت تو را میبینم؟
?When will we see you
متى تَرانا ونَراك؟
چه وقت ما را میبینی و تو را میبینیم؟
?When will we see you and you see us
***
با هر قدم، دوباره می تپد دلم
مع کل خطوة ینبض قلبی
With each step, begins to beat this heart of mine
به شوق دیدن حرم
شوقا لزیارة الحسين
Longing the sight of the shrine
به یاد زینب.... نشسته بر لب.... سرود غم
نتذكر آلام زینب و نتردد المراثي
On the tips of tongues, the hymns of sorrow, Zainab in mind
هرکس ز گوشه ای آمده
كل زائر قد جاء من بلد
Everyone has come from everywhere
اما شبیه یکدیگریم
و لكننا نشبه بعضنا البعض
But all become one when they are here
دور از نژاد و رنگ و زبان
لا يهمنا اللون و اللغة و القومية
Diverse in race, speech and colour
گویا همه ز یک مادریم
و كأننا من أم واحدة
با هر زبان، با هر نژاد، ما عاشقان حیدریم
رغم اختلاف اللغات و بغض النظر عن تكثر القوميات
نحن عشاق حيدر
***
رزمنده ایم، تا وقتی ما زنده ایم
مجاهدون، مادمنا حیاً
به عشق تو بنده ایم
و بحبك متیما
تو بودی تنها ...ز روی زهرا... شرمنده ایم
أنت بقیت وحیداً... ونحن خجلان.... من زهراء
این سیل جاری جمعیت
هذا السیل الجاري من الناس
کابوس هر شب دشمن ست
هو کابوس العدو في کل لیلة
شور و دلاوری ارث ماست
نحن ورثة العشق والاستبسال
فردای این جهان روشن ست
وسیکون مستقبل العالم مضیئا
ذکر همه، این زمزمه، لبیک یابن فاطمه
الجمیع یرددون لبیک یابن فاطمه
Every single lip, will say on this trip, Labayka Yabna Fatima
صوت ها
نلود