حاكم نيشابوري عالم معروف اهل سنت در كتاب معتبر المستدرك علي الصحيحينمينويسد :
ثنا داود بن يزيد الأودي قال سمعت الشعبي يقول والله لقد سم رسول الله صلى الله عليه وآله وسم أبو بكر الصديق وقتل عمر بن الخطاب صبرا وقتل عثمان بن عفان صبرا وقتل علي بن أبي طالب صبرا وسم الحسن بن علي وقتل الحسين ابن علي صبرا رضي الله عنهم فما نرجو بعدهم .
المستدرك - الحاكم النيسابوري - ج 3 - ص 59 .
داود بن يزيد گويد كه از شعبي شنيدم كه مي گفت : به خدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سمّ کشته شدند و عمر و عثمان و علي بن ابيطالب با شمشير کشته شدند و حسن بن علي با سم و حسين بن علي با شمشير کشته شد .
و نيز ابن كثير دمشقي سلفي كه امروزه وهابيت براي سخن او ارزش ويژهاي قائل هستند به نقل از بيهقي مينويسد
عن عبد الله بن مسعود ، قال : لئن أحلف تسعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قتل قتلا أحب إلى من أن أحلف واحدة أنه لم يقتل ، وذلك أن الله اتخذه نبيا واتخذه شهيدا .
السيرة النبوية - ابن كثير - ج 4 - ص 449 – 450 .
از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که مي گفت : اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برايم محبوبتر است از اين که يک بار قسم بخورم که او کشته نشده است ؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است .
و از علماي شيعه ، مرحوم شيخ طوسي در كتاب تهذيب الأحكام مينويسد :
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة .
تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي - ج 6 - ص 2 .
محمد بن عبد الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) ... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجري در حالي از دنيا رفت كه مسموم شده بود .
و نيز مرحوم علامه حلي در كتاب المنتهي مينويسد :
محمد بن عبد الله ... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة .
منتهى المطلب (ط.ق) - العلامة الحلي - ج 2 - ص 887 .
اما اين كه چه كسي و در چه زماني آن حضرت را سمّ داده است ، همانند بسيار ديگر از زواياي زندگي آن حضرت براي ما روشن نيست .
محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش مينويسد :
قَالَ عُرْوَةُ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي مَرَضِهِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ يَا عَائِشَةُ مَا أَزَالُ أَجِدُ أَلَمَ الطَّعَامِ الَّذِي أَكَلْتُ بِخَيْبَرَ فَهَذَا أَوَانُ وَجَدْتُ انْقِطَاعَ أَبْهَرِي مِنْ ذَلِكَ السُّمِّ .
صحيح البخاري - البخاري - ج 5 - ص 137 .
عايشه گفته است كه رسول خدا در مريضي خود ( كه در آن از دنيا رفتند) ميفرمودند تا كنون درد غذايي را كه در خيبر خوردم احساس ميكردم و الآن زماني است كه احساس كردم شريانهاي قلبم از آن پاره شده است
شايد برخي بگويند كه چنين مطلبي بعيد به نظر ميرسد كه سمي بعد از چهار سال اثر كند ، ضمن اين كه پيامبر اسلام قبل از خوردن آن سم در جنگ خيبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن دست كشيد ؛ چنانچه ابن كثير دمشقيمينويسد :
وفي صحيح البخاري عن ابن مسعود قال : لقد كنا نسمع تسبيح الطعام وهو يؤكل - يعني بين يدي النبي صلى الله عليه وسلم - وكلمه ذراع الشاة المسمومة ، وأعلمه بما فيه من السم .
البداية والنهاية - ابن كثير - ج 6 - ص 317 – 318 .
در صحيح بخاري از ابن مسعود نقل شده است كه ميگفت : "ما صداي تسبيح گفتن غذا را هنگامي كه رسول خدا از آن تناول ميفرمود ، ميشنيديم" . يعني در جلوي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم . و گوشت سردست مسموم با حضرت سخن گفت و ايشان از سمي بودن خود مطلع كرد .
در نتيجه اين كه چه كسي پيامبر را سمّ داده و اين سمّ در چه زماني بوده است ، براي ما به صورت دقيق روشن نيست .
و از طرف ديگر مي بينيم كه محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشتهاند :
قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فَقَالَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْبَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَّا الْعَبَّاسَ فَإِنَّهُ لَمْ يَشْهَدْكُمْ .
صحيح البخاري - البخاري ج 8 - ص 40، ح 6886 ، ج 5 - ص 143 و ج 7 - ص 17 و و صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 7 - ص 24 و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 6 - ص 53 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 2 - ص 437 و...
عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم ، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد ، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش ميآيد و وقتي حضرت بهتر شد ، فرمودند : آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم ؟ پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است ، در جلوي چشم من دوا ريخته شود ؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است .
نكته جالب توجه اين است كه بخاري اين حديث را در كتاب ديات ، باب قصاص نقل كرده است
ابن حجر عسقلاني در شرح اين روايت مينويسد :
قوله لددناه أي جعلنا في جانب فمه دواه بغير اختياره وهذا هو اللدود .
اين كه گفته : «لددنا» يعني اين كه ما در دهان آن حضرت بدون اين كه اختياري داشته باشد (بازور) دوا ريختيم
در اين جا چند سؤال از برادران اهل سنت داريم كه اميد است پاسخ بدهند:
1 .چرا عايشه و كساني كه در آنجا حضور داشتند ، حرف پيامبر را گوش نكردند و علي رغم نهي آن حضرت ، دارو را به زور در حلق آن حضرت ريختند ؟ مگر نه اين كه قرآن كريم ميفرمايد :
وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا . الحشر / 7 .
هر دستورى كه رسول به شما داد اطاعت كنيد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترك كنيد ، و از خدا بترسيد كه خدا عقابى سخت دارد .
2.چرا عايشه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را با ديگر مريضها يكسان ميبيند ؟ مگر نه اين كه خداوند مي فرمايد :
وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى . النجم / 3 و 4 .
هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگويد و آنچه مىگويد چيزي جز وحيى كه به وى مىشود نيست .
چرا فكر كرد كه هر مريضي حتي پيامبر خوردن دوا را دوست ندارد ؟ نكند خداي نخواسته چيز ديگري به جاي دوا به پيامبر خورانده باشند ؟
آيا پيامبر اسلام به اندازه اطرافيان درك نمي كرد كه چه چيزي براي او خوب است و چه چيزي بد ؟ يا اين كه اطرافيان ميخواستند با انجام اين عمل ، همان سخن افرادي را تكرار كنند كه به هنگام درخواست قلم و كاغذ به پيامبر گرامي (ص)نسبت هذيان دادند ؟
و از همه عجيبتر اين است كه نقل كردهاند : پيامبر اسلام بعد از اين كه به هوش آمد ، دستور داد به همه آنها كه به زور به حضرت دوا داده بودند ، از همان دوا بخورانند غير از عمويش عباس ! چرا پيامبر اسلام همه را مجازات ميكند ؟ مگر قرآن كريم نفرموده :
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى . الأنعام / 164 و الأسراء /15 و فاطر 18 و الزمر / 7 .
هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد .
با اين تفصيل بايد براي مظلوميت آقا رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم بيش از همه اشك ريخت.
منبع :
http://weneedhelpmygod.blogfa.com/category/7