loading...
آخرالزمان
آخرین ارسال های انجمن
فاطمه بازدید : 464 دوشنبه 08 آذر 1395 نظرات (0)

یکی از شیوه‌های مقابله با سرطان یا جلوگیری از پیشرفت آن در بدن، استفاده از روش پیشنهادی زیر با استفاده از عسل و غذای ملکه‌ی زنبور عسل (ژل رویال) استروشی ساده برای جلوگیری و درمان سرطان با عسل

صد گرم غذای ملکه‌ی زنبور عسل یعنی ژل رویال در هفته مصرف شود. هر بار به اندازه‌ی ۲ گرم آن را با یک فنجان عسل طبیعی مخلوط کرده و آن را صبح ناشتا بخورید، فرد مبتلا به سرطان به تدریج میل کند و نیز مخلوطی از عسل طبیعی و روغن سیاه‌دانه در ابتدای روز به بدن بمالد و یک ساعت قبل از خواب با آب گرم شستشو دهد، هم‌چنین هویج را چرخ کند و با عسل طبیعی مخلوط و با هر وعده غذا میل کند.

مرجع:

دایرة المعارف عسل درمانی ایران:معجزات عسل بر درمان بیماری ها،زنبورداری و تولید عسل/احمد حاجی شریفی(عطار اصفهانی) صفحه:۷۹۱

فاطمه بازدید : 420 پنجشنبه 27 آبان 1395 نظرات (0)
1. مرحله مشكل ساز (Problematic)
در افرادي كه مدتي است گرفتار خودارضايي شده اند، زودرس ترين عوارض ناشي‏از خودارضايي عبارت است از:
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tiredness
ب. عدم تمركز حواس (Lack ofconcentrationج. ضعف حافظه (Poor memoryد. استرس و اضطراب (Stress/Anxiety).

2. مرحله گرفتاري شديد (Severe)
بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاي وي يا مدت آن بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدتري ظاهر شده است:
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tiredness
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقي (Mood swingsج. حساسيت بيش از حد و زودرنجي (Irritabilityد. كمردرد (Lower back painه. نازك شدن موها (Thinninghairو. ناتواني جنسي زودرس در جواني (Youth impotenceز. بي‏خوابي يا بدخوابي و مشكلات مشابه (Insomnia/Sleep problem).

3. مرحله گرفتاري بسيار شديد يا حالت اعتياد (Addictive)
الف. خستگي و كوفتگي (Fatigues/Tirednessب. ريزش شديد موها (Severe hair lossج. تارشدن ديد چشم ها (Blurred visionد. وز وز گوش (Buzzing in the earsه. انزال زودرس و غيرارادي يا خروج مني به صورت قطره قطره (prematurelyEjaculationو. درد كشاله ران و ناحيه تناسلي (Groin/Testicular painز. دردهاي قولنجي در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه (the pelvic cavity or tail bonePain or crampsin).

نحوه پيدايش عوارض‏
در دانش پزشكي، روند پيدايش علايم يك بيماري و چگونگي بروز عوارض و نشانه هاي كلينيكي، در شناخت هر چه بيشتر يك بيماري بسيار مهم است و مي‏تواند پزشك را در تشخيص و درمان بهتر بيماري و مريض را در پيشگيري كمك كند. به اين دليل مناسب است درباره نحوه پيدايش برخي از عوارض خود ارضايي كه در به آن اشاره شد بيشتر به آن توضيح داده شود تا خواننده عزيز با روند پيدايش اين عوارض، يا به اصطلاح پاتوفيزيولوژي (Pathophysiology) آن آشنا شود.1. خستگي و كوفتگي: انقباض شديد و يك مرتبه تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسي)، باعث مصرف سريع مواد غذايي ذخيره شده در عضلات و به طور عمده كاهش گليكوژن (ماده اصلي لازم براي توليد انرژي عضلاني) مي‏شود. خستگي عضلاني تقريبا با سرعت تهي شدن عضلات از گليكوژن رابطه مستقيم دارد و هرچه اين سرعت بيشتر باشد، خستگي بيشتر است‏فيزيولوژي گايتون، ترجمه دكتر فرخ شادان، تجديد نظر هفتم، 1986 (تهران: چهر، 1365)، ج 1، ص 313.. در خودارضايي، به علت انقباض هاي مكرر عضلات بدن، ذخاير گليكوژن عضلات به سرعت تمام مي‏شود و خستگي و كوفتگي هميشه از عوارض بديهي آن است.2. ريزش مو: خودارضايي به تدريج با تغييرات هورموني و شيميايي كه در بدن ايجاد مي‏كند، باعث افزايش هورمون جنسي مردانه؛ يعني، تستوسترون به دي هيدرو تستوسترون (DHT=Dihydrotestosterone) مي‏شود كه از عواقب بالا بودن مادهDHTدر خون، ريزش موها و تاسي و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشي از آن در پيري است.Herballove.com.3. خود ارضايي مكرر باعث تحريك بيش از حد سيستم عصبي پاراسمپاتيك و افزايش تخليه اَسِتيل كولين (Acetyle Choline) از انتهاي اين رشته ها در مغز مي‏گردد كه اين خود باعث پاره‏اي از عوارض جسماني و رواني، چون حواس‏پرتي (Absentmilndedness)، كمي حافظه (Memory)، عدم تمركز حواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد مي‏شود. تمام اين علامت ها ناشي از تغيير تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است كه بين سلول هاي عصبي رد و بدل مي‏شود و انتقال پيام هاي مختلف را بر عهده دارد.4_men.org.برخي نيز بر اين عقيده‏اند كه علت بروز اختلالات مغزي (مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و كاهش حافظه) ناشي از ظرفيت عظيمي از انرژي بدن است كه در هر بار انزال، تخليه شده و هدر مي‏رود؛ زيرا مايع مني حاوي مقدار بسيار زياديDNA(هسته 400-300، اسپرمي كه در هر انزال خارج مي‏شود)،RNAآنزيم ها، پروتئين ها، مواد قندي، لسيتين (Lecithin)، كلسيم، فسفر، نمك هاي بيولوژيك، تستوسترون و... است. اين ذخاير عظيم انرژي - كه بايد در بدن براي رشد و تقويت بخش هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد - بيهوده و به طور مكرر از بدن خارج مي‏شود و هر كدام عوارضي را به دنبال مي‏آورند.براي مثال از آنجا كه سلول هاي خوني و پلاكت ها در مغز استخوان ها توليد مي‏شود و به تكامل نهايي مي‏رسد و براي توليد آنها نيز انرژي بسيار زيادي مورد نياز است؛ در افراد گرفتار خودارضايي، تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلول هاي خوني با مشكل مواجه شده و منشأ كم خوني، ضعف و خستگي در اين افراد است. نيز دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزال هاي مكرر، باعث كاهش ذخاير اين مواد مي‏شود كه مواد حياتي براي سلامتي سلول هاي عصبي هستند و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبي، مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و... بروز خواهد كرد.www.anael.org.
دو. آسيب هاي روحي و رواني‏
ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‏گيري، افسردگي، بي‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري، بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهاي رواني و روحي خودارضايي است. شرح پاره‏اي از اين موارد در مباحث گذشته روشن شد.

سه. آسيب هاي اجتماعي‏ناسازگاري خانوادگي، بي‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك‏جهت آگاهي بيشتر نگا: قائمي، علي، خانواده و مسائل جنسي كودكان، (تهران: انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي ايران، چاپ دهم، 1376)..
چهار. آسيب هاي معنوي و اخروي‏هيچ يك از آسيب هاي پيش گفته، به اهميت آسيب هاي معنوي نيست؛ زيرا آسيب هاي معنوي، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمي را تباه مي‏سازد. خودارضايي از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مي‏نهد:«كَلاَّ بَلْ رانَ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛ «چنين مباد! بلكه اعمال (ناشايست) دل هاي آنان را زنگار زده است».مطففين (83)، آيه 24.
زنگ يا زنگار در اشياي مادي، همان چيزي است كه روي فلزات و اشياي قيمتي مي‏نشيند و معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتنِ شفافيت و درخشندگي آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.
علامه طباطبايي در تفسير الميزانمي‏فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مي‏شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتي به نفس و روح انسان مي‏دهند؛
2. اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمي حق و حقيقت را درك كند؛
3. نفس آدمي به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايي دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي‏كند.طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، (تلخيص)، (قم: دفتر انتشارات اسلامي، بي‏چا، بي‏تا)، ج 20، ص 385.
همچنين آسيب هاي معنوي جهان گذران را در مي‏نوردد و اگر اصلاح نگردد، حيات جاودان آدمي را در معرض تباهي و شوربختي قرار مي‏دهد. از اين رو نصوص ديني نسبت به آن هشدارهاي لازم را داده‏اند. پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم در اين باره مي‏فرمايد:«ناكح الكف ملعون»؛«ملعون است كسي كه خودارضايي كند»ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 12، ص 5654..
امام صادق‏عليه السلام نيز مي‏فرمايد: «با سه گروه خداوند در روز قيامت سخن نمي‏گويد و پاكشان نمي‏خواند و عذابي دردناك دارند، از آن سه‏اند، خودارضايي كننده و كسي كه لواط دهد»همان، ح 19049..
در روايات ديگري امام صادق‏عليه السلام خودارضايي را گناه عظيم و مورد نهي الهي معرفي فرموده است‏همان، ح 19050..

راه هاي درمان‏
1. نخستين گام براي درمان اين عادت شوم، اعتقاد و ايمان به درمان‏پذيري آن و دوري از يأس و نااميدي است. اما رسيدن به نتيجه و ايجاد هرگونه تغيير و دگرگوني نيازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحيح و به كارگيري دقيق دستورها است. البته ترك عادتِ نامطلوب، در زمانِ كوتاه بدون راهنماي كارآزموده و دلسوز، امكان ندارد. از همه اينها مهم‏تر، اراده و خواست فرد، نقش كليدي و محوري را ايفا مي‏كند. درمان و چاره جويي بايد منطبق بر خواست فرد باشد؛ زيرا تا وقتي كه او نخواهد، مي‏توان با قاطعيت گفت كه درمان نخواهد شد.
بنابراين بيمار اگر بخواهد، مي‏تواند بر بيماري اش غلبه كند و جمله معروف «خواستن توانستن است»، عين حقيقت است. اراده همچون نهالي است كه بايد آن را پرورش داد تا به مرحله خودشكوفايي و ثمردهي برسد؛ به عبارت ديگر، اراده تقويت شدني و پرورش يافتني است و راه پرورش و تقويت آن اين است كه برخلاف ميل خود، اندك اندك به مقابله با اين عادت شوم برخيزد تا پس از مدتي لذت توانستن را بچشدق، مؤسسه پژوهشي - فرهنگي اشراق، خودارضايي يا ارضاي انحرافي جنسي، صص 29 - 30..
2. تلاش براي تقويت اراده از گام هاي مهم در امر بهبود است. نگوييد اراده از ما سلب شده است! ممكن است اراده انسان ضعيف شود؛ ولي هيچ گاه از بين نمي‏رود. نشانه اينكه هنوز اراده باقي است، اين است كه شخص اين عمل را در حضور ديگران و در هر شرايطي انجام نمي‏دهد. براي تقويت اراده، راه هاي زيادي پيشنهاد شده كه از جمله آنها تلقين به خود است‏جهت آگاهي بيشتر نگا: پرسش ها و پاسخ ها دفتر 7 _ پرسش ها و پاسخ هاي برگزيده (ويراست جديد)، پرسش 46..
ويكتور پوشه - روان شناسِ فرانسوي - مي‏گويد: افراد مبتلا به اين عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمركز فكر به خود بگويند: «من به خوبي قادرم اين عادت بد را از خود دور كنم، من قادرم». تكرار اين عبارت ساده، اثر عجيبي در تقويت اراده و روحيه دارد.
پل ژاگو بر آن است كه: «تلقين، قبل از خواب نيز مؤثر است»همان، ص 34..جهت آگاهي بيشتر نگا: پرسش ها و پاسخ ها دفتر 7 _ پرسش ها و پاسخ هاي برگزيده (ويراست جديد) پرسش شماره ‏46.
3. سعي شود شكم به هنگام خواب، بيش از حد معمول پر نباشد.
4. از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب گردد.
5. از نگاه كردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحريك كننده، خودداري شود و شخص به محض مواجهه با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كند.
6. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي هاي تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، دوري شود.
7. از خوردن مواد غذايي محرك، مانند خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز و غذاهاي پرچرب - اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا شود.
8. قبل از خواب مثانه تخليه شود.
9. از نوشيدن افراط گونه آب و مايعات پرهيز شود (به خصوص شب ها و قبل از خوابيدن).
10. هيچ‏گاه نبايد به بدن عريان خود نگاه كرد.
11. از دست‏ ورزي با اندام جنسي، بايد اجتناب نمود و در هيچ شرايطي، نبايد دست‏ ورزي كرد!
12. هرگز نبايد به رو خوابيد.
13. به منظور تخليه انرژي - زايد بدن، به طور منظم و زياد بايد ورزش كرد.
14. هيچ‏گاه نبايد بيكار بود؛ شخص بايد براي اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و ... پر كند.
15. هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نبايد ماند.
16. هرگاه شخص مورد هجوم افكار جنسي واقع شد، بايد بلافاصله از مكان خلوت و دور از نظر ديگران خارج شود و خود را به كاري سرگرم كند. در اين زمينه گفت و گو با دوستان، مشاركت در عبادت هاي جمعي (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و...) بسيار مفيد است.
17. هفته‏اي يكي دو روز، روزه مستحبي مفيد است و اگر شخص توان آن را ندارد، ميزان صَرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش دهد و يا تعداد دفعات غذا را كاهش داده و به حداقل خوراك اكتفا كند.
18. از سخن گفتن ملايمت‏آميز، شوخي و خنده با نامحرمان خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام بايد اجتناب ورزيد.
19. هيچ‏گاه نبايد با نامحرم و جنس مخالف، در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي ماند (حتي براي آموزش و ...).
20. قرآن زياد بخواند و درباره معاني آيات آن فكر كند.
21. بايد هميشه براي ذهن فكر خود محتواي مطلوب و موضوع مناسب داشت.
22. منشأ اين مشكل، عدم پاسخ صحيح و مناسب به يكي از نيازهاي واقعي انسان است كه بايد به طور طبيعي و صحيح (ازدواج) ارضا و تأمين شود. اما اگر به شكل صحيح تأمين نشود، شخص دچار خطا و گناه خواهد شد كه عواقب سوء آن نيز دامنگير او مي‏شود. بنابراين در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات، بايد براي ازدواج اقدام كرد؛ چرا كه بهترين راه حل ازدواج است.
23. از كردارهاي پيشين خود بايد توبه كرد. خداوند توبه كاران را مي‏بخشد. توبه و اطمينان از قبول توبه، بزرگ‏ترين عامل تقويت و دلگرمي براي آغاز حركتي نو است. گناه هر چه باشد، نبايد احساس بي‏ارزشي و نا اميدي به فرد دست دهد. بله! گناه ناراحتي و عذاب وجدان دارد؛ لكن به مفهوم پايان فرصت ها و انتهاي راه و نابودي نيست. كسي كه از صميم دل رجوع كند و تصميم قاطع بر جبران لغزش بگيرد، محبوب درگاه خداوند است:«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»؛بقره (2)، آيه 222..

چه عاملي از اين كارسازتر كه شخص گنه كار احساس كند در صورت توبه، خداوند او را دوست مي‏دارد و در نظر خداوند چنان است كه گويي گناهي مرتكب نشده است. امام باقرعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد:«التائب من الذنب كمن لاذنب له»؛اصول كافي، ج 2، ص 435.؛ «توبه كننده مانند كسي است كه اصلاً گناه نكرده است».«توبه» يعني شروع زندگي پاك و سازنده و حركت در نور و روشنايي. اگر شخص از گناه خويش مي‏ترسد، بايد از بالاترين گناه (يأس و نوميدي) بترسد.


در پايان بار ديگر تأكيد مي كنيم كه اگر كسي بخواهد و اراده اي جدي بر ترك اين عمل داشته باشد مطمئناً موفق مي شود فقط شرط اساسي آن داشتن اراده اي محكم است كه در اين باره در نوشته بعدي به آن خواهيم پرداخت. علاوه بر اين مي توان با مطالعه تجربه هاي موفق افرادي كه مدت ها با اين معضل دست و پنجه نرم مي كردند و بخاطر عدم شناخت كافي يا جدي نگرفتن راه مقابله با آن و يا به هر دليل ديگري گرفتار اين رفتار ناپسند بوده اند، اين احساس را در خود تقويت كرد كه واقعاً خواستن توانستن است زيرا در مسير مبارزه با اين گناه، احساس ضعف و سستي كردن آفتي بزرگ است.


اكنون از تمام خوانندگان گرامي چه خوب است اين درخواست را داشته باشيم كه تجربه موفق خود را ذكر كرده تا ديگران نيز قوت قلب كافي براي مبارزه و مقابله با چنين انحراف رفتاري را پيدا كنند گر چه روشن است كه مي توان با يك برنامه ريزي مناسب و عمل به راهكار هاي ارائه شده به طور دقيق و كامل به چنين هدفي دست يافت و تجربه هاي موفقيت آميز برخي افراد گواه آشكاري بر اين مطلب است. بيان تجربه هاي موفق توسط خوانندگان براي ديگر عزيزان مي تواند بسيار مفيد باشد. بنابراين آماده شنيدن اظهار نظرها و بيان تجربه هاي موفق تمام عزيزان هستيم تا آن را در اختيار ديگران قرار دهيم.

منبع : تعامل نیوز
فاطمه بازدید : 370 پنجشنبه 27 آبان 1395 نظرات (0)

بابونه گیاهی بسیار موثر برای کاهش استرس می باشد. ماهیت آرام بخش و تسکین دهنده آن به عنوان یک مسکن بر روی سیستم عصبی مرکزی عمل می کند. بابونه به شل شدن عضلات، رفع اضطراب و خواب بهتر کمک می کند.

  • برای مبارزه با استرس شما می توانید روزانه 4 فنجان از دمنوش بابونه بنوشید. برای تهیه این دمنوش، 2 قاشق چای خوری بابونه خشک را به یک فنجان آب گرم اضافه کنید و اجازه دهید به مدت 10 دقیقه دم بکشد. سپس مقداری عسل به عنوان طعم دهنده به آن اضافه کنید و آن را بنوشید.
  • شما همچنین می توانید گل بابونه تازه یا چند قطره از اسانس بابونه به آب گرم اضافه کنید و به عنوان تسکین دهنده اعصاب مصرف نمایید.
  • شما حتی می توانید از این گیاه به عنوان مکمل نیز استفاده نمایید. برای انتخاب دوز مناسب با دکتر خود مشورت کنید.
فاطمه بازدید : 574 جمعه 29 خرداد 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 1273 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

برای دانلود روی لینک زیر کلیک فرمایید :

http://s5.picofile.com/file/8106940900/Vasvas_Shojaee.mp3.html

فاطمه بازدید : 505 چهارشنبه 02 اردیبهشت 1394 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 412 پنجشنبه 20 فروردین 1394 نظرات (0)
عالم بزرگوار، عراقي (ره) در کتاب «دارالسّلام» مي نويسد:
ملّا قاسم رشتي (ره) نقل کرده است:
به اصفهان رفتم و به مقبره ي تخت فولاد، روزي که پنجشنبه نبود، روانه شدم. چون در آن ديار غريب بودم، نمي دانستم که مردم آن شهر فقط شب هاي جمعه به زيارت اهل قبور مي روند و در ديگر ايّام، مقبره خالي از مردم است و چيزي در آنجا يافت نمي شود.

وقتي در خيابان قدم بر مي داشتم، ميل داشتم که قلياني بکشم. خادمي که همراه من بود گفت: در اين اطراف جز شب هاي جمعه چيزي پيدا نمي شود.
من هم گفتم: زيارت اهل قبور را براي کشيدن قليان ترک نمي کنم و داخل قبرستان شدم و شروع به قرائت فاتحه کردم. ناگاه مردي را در شکل و هيئت درويش ها مشاهده نمودم که در گوشه ي حياط نشسته بود.
آن شخص گفت: «ملّا قاسم؛ چرا وقتي وارد شدي، طبق سنّت پيامبر (ص) سلام نکردي؟» شرمنده شدم و از او معذرت خواستم و گفتم: دور بودم و مي خواستم وقتي نزديک شدم سلام کنم.

فرمود: «نه، شما اهل علم ادب نداريد». هيبتش بر دلم افتاد و به او نزديک شدم و سلامش نمودم.
جوابم داد و نام والدين مرا برد. گفت: «آنها فرزند پسر نداشتند و پدرت نذر کرد که اگر خداوند به او فرزند پسري عنايت کند، او را از اهل حديث و از نيکان قرار دهد. آنگاه خدا تو را به او عنايت کرد و او هم به نذرش وفا نمود».
گفتم: بلي؛ اين را شنيده ام. سپس گفت: «اگر مي خواهي قليان بکشي در کيسه ي من موجود است، بردار و آماده کن تا با هم بکشيم».
قصد کردم که به خادمم دستور دهم، ولي به مجرّد اين نيّت و همين که از دلم خطور کرد به من گفت: «نه، خودت آماده کن». گفتم: چشم و قليان را آماده نمودم و کشيدم، سپس به او دادم، او هم کشيد و به من بازگردانيد، آنگاه چنين گفت: چند روز قبل به اينجا آمدم و هيچ ميلي به اهل اين شهر و به داخل شدن در اين شهر نداشتم. در اين مقبره ، قبور تعدادي از پيامبران است، برخيز و آن ها را همراه من زيارت کن.

پس برخاست و کيسه اش را برداشت و با هم رفتيم تا به جايي رسيديم، گفت: «اينجا قبور انبيا است» و آنگاه زيارتي خواند که من هرگز در کتاب ها آن را نديده بودم. به هر حال، همراه او خواندم، سپس از قبر ها دور شد و گفت: «من عازم مازندران هستم، مي تواني از من چيزي بخواهي». از او خواستم که به من علم کيميا را بياموزد.
گفت: «آن را به تو نمي آموزم»،
اصرار ورزيدم.
گفت: «رزق و روزي هر کس مقدّر و معيّن شده و آنچه مي خواهي در اواخر عمرت به تو مي رسد».
گفتم: چه مي شود اگر من از فقر و فلاکت نجات يابم؟
گفت: «دنيا ارزشي ندارد».
گفتم: به خاطر دوستي و حبّ دنيا اين تقاضا را از تو نکردم.
گفت: «پس چرا فقط از امور دنيوي تقاضا نمودي؟»
ولي من همچنان به خواسته ي خود پافشاري کردم.
گفت: «اگر در مسجد سهله مرا ديدي، خواسته ات را بر آورده مي کنم».
گفتم: پس دعايي به من تعليم نما.
گفت: دو تا دعا به تو ياد مي دهم؛ يکي به تو اختصاص دارد و ديگري براي همگان و اگر مؤمن گرفتاري آن را بخواند، حتماً مؤثّر واقع مي شود، سپس آن دعا ها را برايم خواند.
گفتم: متأسفانه، قلمي ندارم تا دعا ها را بنويسم و قدرت حفظ کردن آن را هم ندارم.
گفت: در کيسه ي من قلم و کاغذ است، بردار.
دست در کيسه نمودم و با تعجّب ديدم که قليان و ديگر وسايلي که قبلا بود در آن نيست و فقط دوات و قلم و کاغذي به اندازه ي نياز و نوشتن آن دو دعا موجود بود.
مضطرب شدم و سر به طرف زمين نهاده، مهيّاي نوشتن شدم. دعاي اوّلي را املاء کرد و من نوشتم. به دعاي دوّم که رسيد اين گونه قرائت کرد:
«يا محمّد و يا عليّ يا فاطمة يا صاحب الزّمان ادرکني و لا تهلکني؛ اي محمد، اي علي، اي فاطمه، اي صاحب زمان مرا درياب و هلاکم نکن».
من در عبارت دعا تأملي کردم و او همين که ديد به فکر فرو رفته ام، گفت: «آيا عبارت را غلط مي داني؟» گفتم: آري زيرا خطاب به چهار نفر است و فعل آن بايد جمع باشد.

گفت: «اشتباه نمودي، اکنون نظم دهنده ي اين عالم، امام زمان علیه السلام است و غير از او در عالم تصرّف نمي کند و در دعا آن سه بزرگوار يعني حضرت محمّد، علي و فاطمه (س) را شفيعان نزد امام عصر علیه السلام قرار مي دهيم و فقط از او استمداد مي کنيم».
ديدم سخن متيني مي گويد، پس دعا را نوشتم ولي وقتي سر بلند کردم کسي را نديدم. از خادم درباره ي او سؤال کردم.
گفت: من کسي را نديدم، با حالتي که در من سابقه نداشت به شهر بازگشتم و وارد خانه ي حاجي کرباسي شدم.
او گفت: آيا تبي بر تو عارض گشته است؟ گفتم: خير و ماجرا را برايش تعريف کردم.
او گفت: اين دعا را شيخ محمّد بيد آبادي به من ياد داد و من در پشت کتاب دعا آن را نوشتم. برخاست و کتاب را آورد، ولي در آن چنين بود: «أدرکوني و لا تهلکوني». آن را پاک کرد و نوشت: «أدرکني و لا تهلکني».

منبع:ماهنامه ي موعود شماره ي 100

فاطمه بازدید : 359 پنجشنبه 14 اسفند 1393 نظرات (0)


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-سبک
زندگی90دقیقه-15.45مگابایت

دانلود فایل


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-سبک زندگی-
90دقیقه-51.26مگابایتدانلود فایل





فاطمه بازدید : 570 پنجشنبه 14 اسفند 1393 نظرات (0)

دانلود فایل PDF 
========= 
ربنا 
ربنای اول، سوره آل عمران از سوره های مدنی – آیه شماره ۸ 
متن عربی : 

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ 
ترجمه فارسی : 

بارالها ، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی ، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت .
 
ترجمه انگلیسی: 

lord, do not cause our hearts to swerve after you have guided us. grant us your mercy. you are the embracing giver

ربنای دوم، سوره مومنون از سوره های مکی – آیه شماره ۱۰۹ 
متن عربی : 

إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
 
ترجمه فارسی: 

زیرا شمایید که چون طایفه ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم ، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی .
 
ترجمه انگلیسی: 
among my worshipers there were a party who said: "lord, we believed. forgive us and have mercy on us: you are the best of the merciful "
ربنای سوم، سوره کهف از سوره های مکی – آیه شماره ۱۰ 
متن عربی : إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا 
ترجمه فارسی : 

آنگاه‌ که آن جوانان کهف ( از بیم دشمن ) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز .
 
ترجمه انگلیسی: 
when the youths sought refuge in the cave, they said: ‘lord give us from your mercy and furnish us with rectitude in our affair

ربنای چهارم ، سوره بقره از سوره های مدنی – آیه ۲۵۰ 
متن عربی : 

وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
 
ترجمه فارسی : 
چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما . 
ترجمه انگلیسی: 
when they appeared to goliath and his soldiers, they said: ‘lord, pour upon us patience. make us firm of foot and give us victory against the nation of unbelievers
فاطمه بازدید : 371 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-حضرت محمد -51دقیقه-حجم8.8مگابایت
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-حضرت محمد -51دقیقه-حجم29.1مگابایت
فاطمه بازدید : 1001 دوشنبه 28 مهر 1393 نظرات (3)

   

 طریقه ثبت نام جهت همکاری با جنبش مصاف

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض تبریک ایام پر برکت دهه کرامت، در پی درخواست مهدی یاوران گرامی جهت همکاری با جنبش مصاف، به اطلاع می رساند:

عزیزانی که مایل به همکاری در زمینه های مختلف اعم از« تدوین صوت و فیلم، ساخت کلیپ وتیزر، طراحی و گرافیک، پژوهش، سایت و وبلاگ، ویراستاری،تایپ و پیاده سازی سخنرانی، و... » می باشند می توانند با ورود به بخش کاربری خود در سایت masaf.ir و پر کردن فرم همکاری، زمینه تخصصی  فعالیت خود را اعلام کنند.

 

و من الله توفبق

فاطمه بازدید : 362 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
*****************************************************
[تصویر: ardebil2.jpg]
00:00
00:00



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع “فتنه‌های آخرالزمان توام با ابزارهای جنگ نرم” درسالن ولایت اردبیل(۶اردیبهشت۹۳)
اللهم عجل لولیک الفرج
فاطمه بازدید : 477 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من، کنیه‌اش کنیه من، و از نظر خَلق و خُلق، شبیه‌‌ترین مردم به من است.

به گزارش مصاف به نقل از آینده ی روشن:
۱. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت محمد صلّی الله علیه وآله

امام محمد باقر ـ علیه‌السّلام ـ فرمودند: امّا شباهت آن حضرت به جد بزرگوارش محمد مصطفی ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن است که با شمشیر قیام کرده و دشمنان خدا و رسول و ظالمین و طاغوتیان را کشته و به وسیله شمشیر و افتادن ترس در دل دشمنان یاری شده و هرگز پرچم او شکست خورده بر نمی‌گردد. (۲)

۲. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت نوح علیه‌السّلام

امام زین العابدین ـ علیه‌السّلام ـ می‌فرمایند: «فی القائم سنة من نوح و هو طول العمر» (۹) در قائم (عج) سنتی از حضرت نوح ـ علیه‌السّلام ـ است و آن طول عمر است.

۳. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت ابراهیم علیه‌السّلام

حضرت امام زین‌العابدین ـ علیه‌السّلام ـ در روایتی می‌فرمایند: «اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس(۳)» امّا سنت ابراهیم ـ علیه‌السّلام ـ در آن حضرت مخفی بودن ولادت و عزلت او از مردم است.

و از امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ روایت شده است: ابراهیم ـ علیه‌السّلام ـ در یک روز به قدری رشد می‌کرد که دیگران در یک هفته رشد می‌کنند و در یک هفته به قدری رشد داشت که دیگران در یک ماه رشد می‌نمایند و در یک ماه به قدری که دیگران در یک سال (۴) قائم (عج) نیز چنین بود چنانکه در خبر حکیمه رضی الله عنها آمده است (۵).

۴. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت موسی علیه‌السّلام

امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ فرمودند: اما شباهت او به موسی ـ علیه‌السّلام ـ طولانی بودن ترس و غیبت آن حضرت و مخفی بودن ولادتش و سختی شیعیانش از اذیت و آزارها و خواری‌ها بعد از غیبت آن حضرت است تا آنکه خداوند اجازه ظهور و یاری و پیروزی او بر دشمنانش را صادر نماید. (۶)

و حضرت امام زین العابدین ـ علیه‌السّلام ـ در قسمتی از یک روایت می‌فرمایند: «و اما من موسی فالخوف و الغیبه» و امّا سنت از موسی ـ علیه السّلام ـ ترس و غیبت است. (۷)

۵. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت عیسی علیه‌السّلام

امام محمد باقر ـ علیه‌السّلام ـ می‌فرمایند: اما شباهت آن حضرت به عیسی ـ علیه‌السّلام ـ اختلاف مردم درباره اوست که عده‌ای می‌گویند هنوز به دنیا نیامده و گروهی می‌گویند فوت کرده و عده‌ای دیگر می‌گویند کشته شده و به دار آویخته شده است. (۸)

۶. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت یوسف علیه‌السّلام

ابو بصیر از امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ روایت کرده که فرمود: حضرت قائم ـ علیه‌السّلام ـ شباهتی به حضرت یوسف دارد، راوی می‌گوید عرض کردم آن چیست؟ فرمود سرگردانی و غیبت. (۱۰)

امام محمد باقر ـ علیه‌السّلام ـ در قسمتی از روایت دیگری می‌فرمایند: همانگونه که امر حضرت یوسف از پدرش با وجود نزدیک بودن مسافت بین آن حضرت و پدر و خاندانش پوشیده بود مهدی (عج) نیز با وجود نزدیکی به شیعیان از آنان مخفی هستند. (۱۱)

یوسف زیباترین اهل زمان خود بود و روایت‌های بسیاری نیز بر زیبایی حضرت مهدی(عج) دلالت دارد. (۱۲)

۷. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت اسماعیل علیه‌السّلام

خداوند تبارک و تعالی همان گونه که به ولادت اسماعیل ـ علیه‌السّلام ـ بشارت داده است به ولادت و قیام قائم (عج) نیز بشارت داده است. (۱۳) همانگونه که برای حضرت اسماعیل چشمه زمزم از زمین جوشید برای قائم ـ علیه‌السّلام ـ نیز آب از سنگ سخت خواهد جوشید. (۱۴)

۸. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت آدم علیه‌السّلام

همانگونه که خداوند آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و او را وارث آن ساخت و چنین فرمود: «انی جاعِلٌ فی الارض خلیفة» (۱۵) همانا من در زمین جانشینی قرار می‌دهم حضرت حجّت (عج) را نیز وارث زمین و خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد چنانکه از حضرت ابی عبدالله صادق ـ علیه السّلام ـ مروی است که در تفسیر آیه «وعَدَ اللهُ الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لِیَستخلفَنَّهُم فی الارض» (۱۶) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده داده که آنان را در زمین خلافت بخشد، فرمود: او قائم و اصحابش می‌باشند و هنگام ظهور در مکه در حالی که دست بر صورت می‌کشد می‌گوید: «الحمد الله الذی صدقنا وعده و اورثنا الارض» سپاس خداوندی که وعده اش را درباره ما راست گردانید و زمین را به میراث ما در آورد. (۱۷)

۹. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت صالح علیه‌السّلام

صالح ـ علیه‌السّلام ـ از قومش غایب شد و پس از آنکه به سوی آنها بازگشت عده کثیری او را انکار کردند. همانا مَثَل قائم ـ علیه السّلام ـ نیز مَثَل صالح است چنانکه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده‌اند. (۱۸)

۱۰. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت ایوب علیه‌السّلام

حضرت امام زین العابدین ـ علیه‌السّلام ـ در قسمتی از روایتی می‌فرمایند: اما من ایوب فالفرج بعد البلوی (۱۹) امّا سنتی از ایوب ـ علیه‌السّلام ـ که در امام مهدی ـ علیه‌السّلام ـ است فرج بعد از گرفتاری است.

۱۱. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت یونس علیه‌السّلام

از امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ روایت شده که فرمودند: امّا شباهت او به یونس بن متی بازگشت او از غیبت به صورت جوان بعد از پیری و کهولت سن است. (۲۰)

۱۲. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت داوود علیه‌السّلام

از حضرت امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ روایت شده که فرمودند: چون قائم آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ قیام کند، در میان مردم به حکم حضرت داوود حکم می فرماید و نیازی به شاهد و بیّنه ندارد. (۲۱)

۱۳. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت هارون علیه‌السّلام

هارون ـ علیه‌السّلام ـ از راه دور سخن حضرت موسی ـ علیه‌السّلام ـ را می‌شنید و بالعکس.

از امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ روایت شده که فرمودند: هنگامی که قائم ـ علیه‌السّلام ـ ما به پاخیزد خداوند عزّ و جل در گوش‌ها و چشمان شیعیان ما خواهد افزود به طوری که بین آنها و حضرت قائم ـ علیه‌السّلام ـ پیکی نخواهد بود، با آنها سخن می‌گوید و آنها می‌شنوند، و به او نگاه می‌کنند، در حالی که در جای خودش باشد. (۲۲)

۱۴. شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت شعیب علیه‌السّلام

از امیر المؤمنین ـ علیه‌السّلام ـ روایت شده که: شعیب ـ علیه‌السّلام ـ قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد تا اینکه عمرش طولانی و استخوان‌هایش کوفته شد. سپس از نظرشان غایب گشت و دوباره به صورت جوانی به سوی آنها بازگشت. (۲۳)

حضرت قائم (عج) نیز به صورت جوانی ظهور خواهد کرد. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمودند: آن که از چهل سال بیشتر داشته باشد صاحب این امر نیست. (۲۴)

پاورقی

۱. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، مکیال المکارم، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، نشر ایران نگین، ج۱، ص۳۲۰.

۲. مجلسی، محمد باقر،‌ بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۵۱، ص۲۱۲. عن کمال الدین، ج۱، ص۳۲۷.

۳. امین الاسلام، فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج۱، ص۳۲۲.

۴. بحارالانوار، همان، ج ۱۲، ص ۱۹.

۵. بحارالانوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۷.

۶. بحارالانوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۱۲، عن کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۷.

۷. اعلام الوری، همان، ج ۱، ص ۳۲۲.

۸. بحارالانوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۱۲، عن کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۷.

۹. اعلام الوری، همان، ج ۱، ص ۳۲۲.

۱۰. بحار الانوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۲۴، عن غیبةالطوسی.

۱۱. بحارالانوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۱۲، عن کمال الدین، ج۱، ص ۳۲۷.

۱۲. بحارالانوار، همان، ج ۵۱، ص ۹۱.

۱۳. مکیال المکارم، همان، ج ۱، ص ۳۶۶.

۱۴. برگرفته از روایتی از امام باقر(ع) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱، و غیبت نعمانی، ص ۲۳۸، محمد بن ابراهیم النعمانی، تحقیق علی اکبر غفاری.

۱۵. بقره : ۳۰.

۱۶. نور : ۵۵.

۱۷. تفسیر برهان، ج ۳، ص ۱۴۶، (سورة زمر آیة ۷۴)، به نقل از مکیال المکارم، ج ۱، ص ۲۴۹.

۱۸. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۳۶،

۱۹. اعلام الوری، ج ۱، ص ۳۲۲.

۲۰. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۲، عن کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۷.

۲۱. روضه کافی، ص ۵۰

۲۲. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۷.

۲۳. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۰۱.

۲۴. بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۳۸۵.

فاطمه بازدید : 419 جمعه 15 شهریور 1392 نظرات (0)
بسم الله الرحمن الرحیم



دستکش مخملی


گفت : نظرتان در مورد ارتباط و شروع مذاکره در دولت جدید با امریکا چیست
گفتم : چه عرض کنم ظاهراً بوهایی شنیده می شود
گفت : آری رایحه اش نیکوست.
گفتم: نه عزیزم خر داغ می کنند
گفت: می گویند دیوار بی اعتمادی بین ما و امریکا بلند است
گفتم : بله درست می فرمایید اما ظاهرا برخی می گویند از دیوار برلین که بلند تر نیست
گفت : پس شدنی است
گفتم : آری هر کاری شدنی است منتها اگر مفصل هایت زیر اهرم های چدنی اش نشکند
گفت : مخملی است
گفتم : پخمه ای
گفت: من فکر می کنم شدنی است
گفتم : چگونه؟

گفت: مثالی بزنم ؟گفتم : بزن!گفت : فرض کن در اجلاس آتی نیویورک میز ایران و امریکا نزدیک هم باشد ، اوباما از جلوی میز ایران گذر کند و رییس جمهور کشورمان که مدت ها روی صندلی نشسته و کمرش درد گرفته در همان لحظه تصمیم بگیرد بلند شود و استخوانی و کمری راست کند ، از قضا اوباما این قیام را پس از سالها قعود ایرانیان به فال نیک بگیرد و خوش و بشی با رییس جمهورمان کند و دستی هم من باب تالیف قلوب دراز نماید و قبول کن که رد کردن دستش بی ادبی است و به همین سادگی اولین آجر دیوار سی و اندی ساله بی اعتمادی فرو می ریزد!!!

گفتم : پخمه ایگفت : ببین و تماشا کن!!!

گفتم :


فاطمه بازدید : 1123 پنجشنبه 27 تیر 1392 نظرات (0)
مستند فرقه های سری قسمت اول با حضور استاد حسن عباسی

[تصویر: 41090627970626810459.jpg]

لینک های دانلود قسمت اول از آپارات

بخش اول

بخش دوم

*مدت : شصت دقیقه


در طي تاريخ، از چند هزار سال پيش تا كنون، انجمن‌ها و فرقه‌هاي سرّيِ بسياري به وجود آمده‌اند.انجمن‌هاي سرّي، گروهي از افراد هستند كه با اهداف مختلفِ مذهبي، سياسي، اجتماعي، علمي و اقتصادي شكل مي‌گيرند.فرقه‌های زیادی وجود دارند که ادعا می‌کنند انسان با گذشت زمان، از اصول بنیادین خود فاصله گرفته است و به همین دلیل، هدفِ خود را بازگشت به سنت‌های اولیه و احیای اصول دیرینه می‌دانند. به تعبیر خودشان، در پی احیای نظام و مناسک دیرینه‌ی‌‌ خود هستند.
یکی دیگر از دلایل شکل‌گیری این فرقه‌ها، ادعای داشتن رابطه‌ای عمیق‌تر، پیوسته‌تر و صمیمی‌تر با امور مقدس است.برای عموم فرقه‌های سرّی، می‌توان ویژگی‌های مشترکی را برشمرد.عضویت افراد در فرقه‌ها، عموماً به صورت اختیاری است؛ چرا که اعضای فرقه، متعهد به رازداری‌اند و لازمه‌ی این رازداری پرهیز از اجبار یا فشار بیرونی است.
فرقه‌های سرّی، برای نیل به اهدافشان، از رفتارها و مراسم نامتعارف و کمتر شناخته‌شده‌ای همچون جادوگری، کیمیاگری، جن‌گیری یا احضار ارواح، استفاده می‌کنند.
بعضي از انجمن‌هاي سرّي، به دلیل تهديداتی كه براي عمومِ مردم دارند، به انجمن‌هاي خطرناك تعبير مي‌شوند. اکثر اين انجمن‌ها، پیرامونِ موضوعاتِ مذهبي و سياسي فعالیت می‌کنند.
افراط و انحراف بعضی از این فرقه‌ها، در تجربه‌یِ امورِ معنوی، گاهی نتایجی چون قتل‌عام، نسل‌کشی و حتی خودکشی دسته‌جمعی را به دنبال داشته است.
برای مثال، جیم جونز، رهبرِ مذهبیِ کلیسایی در شهر سان‌فرانسیسکو، پیروانش را مجبور کرد تا دست به یک خودکشی دسته‌جمعی بزنند. در 17 نوامبر 1978، 909 نفر مجبور به خوردن سم شدند و به این ترتیب، بزرگترین خودکشیِ دستهجمعیِ تاریخِ بشریت رقم خورد.
 
فاطمه بازدید : 388 یکشنبه 23 تیر 1392 نظرات (0)
دانلود بیست وسومین نشست روایت عهد ارض موعود چهارم با لینک مستقیم از یاس دانلود:

 فرمت : MP3 - کیفیت متوسط

دانلود سخنرانی جدید استاد رائفی پور   روایت عهد ارض موعود 4   20 تیر 92 حجم : ۳۸ مگا بایت

دانلود سخنرانی جدید استاد رائفی پور   روایت عهد ارض موعود 4   20 تیر 92 دانلود : دانلود سخنرانی رائفی پور صوتی | لینک کمکی

دانلود سخنرانی جدید استاد رائفی پور   روایت عهد ارض موعود 4   20 تیر 92 رمز : www.yasdl.com

دانلود سخنرانی جدید استاد رائفی پور   روایت عهد ارض موعود 4   20 تیر 92 منبع : یاس دانلود


فاطمه بازدید : 379 شنبه 22 تیر 1392 نظرات (0)
زنهار اى جان برادر! تا حديث‏بيمارى روح را سهل نگيرى، و معالجه آن را بازيچه‏نشمارى، و مفاسد اخلاق رذيله را اندك ندانى، و صحت روح را به صحت‏بدن قياس‏نكنى.
و چگونه عاقل چنين قياس كند، و حال آنكه مقصود از صحت‏بدن از براى‏كسانى كه از روح و صلاح و فساد آن فراموش كرده‏اند، نيست مگر زندگانى پنج روزه‏دنيا، و زيست كردن در اين عاريت‏سرا.

و بر مرض آن مفسده‏اى مترتب نمى‏شود مگربازماندن از لذات خسيسه جماع و غذا و امثال اينها.و اما اخلاق ذميمه كه بيمارى روح‏از آنها است، باز مى‏دارد آدمى را از رسيدن به لذت سعادت ابد، و پادشاهى سرمد.وهر يك از آنها پرده‏اى است ظلمانى، كه مانع «اشراقات‏» (35) انوار الهيه، و عايق فيوضات «نفحات‏» (36) رحمانيه است، 
و مسامحه در معالجات آنها آدمى را به هلاكت دائمه وشقاوت ابديه مى‏رساند.و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى‏ابدى و حيات حقيقى است.


و بعد از آنكه ساحت نفس انسان از اخلاق ناپسند، پاك، و به صفات ارجمند به‏ترتيب مقرر آراسته گردد، مستعد قبول فيضهاى غير متناهيه «رب الارباب‏» ، (37) بلكه به‏سبب آن رفع حجاب مى‏شود.و صور جميع موجودات در آئينه دلش ظاهر مى‏شود،و در اين هنگام موجودى مى‏شود تام الوجود، ابدى الحيات، «سرمدى البقا» ، (38) قامتش‏سزاوار خلعت‏خلافت الهيه، و «تاركش‏» (39) لايق تاج سلطنت و رياست معنويه.و مى‏رسدبه بهجتها و لذتهائى كه هيچ ديده مانند آن نديده، و به خاطر هيچ آفريده نگذشته.
و از اين رواست كه سيد رسل - صلى الله عليه و آله و سلم - فرموده:
«لو لا ان الشياطين يحومون على قلوب بنى آدم لنظروا الى ملكوت السموات و الارض‏»
يعنى:
[i]«اگرنه اين مى‏بود كه لشكر شياطين اطراف دلهاى بنى آدم را فرا گرفته‏اند، هر آئينه مشاهده مى‏كردند حقايق موجودات «عوالم علويه و سفليه‏» (40) را، و مطلع مى‏شدند بر آثار قدرت كامله حق - سبحانه و تعالى - در آنها» . (41)[/b]


همچنان كه تطهير نفس از جميع صفات خبيثه، مورث رفع جميع «پرده‏هاى ظلمانيه‏» ، (42) و كشف حقايق جميع موجودات امكانيه مى‏گردد.

و همچنين ازاله بعضى ازآنها نيز باعث صفائى و روشنايى در نفس مى‏شود.و بالجمله به قدرى كه آئينه نفس اززنگ كدورات عالم طبيعت پاك مى‏شود صور موجودات عوالم قدس در آن ظاهرمى‏گردد، و به همان مقدار سزاوار بساط قرب پروردگار مى‏شود.



مفاسد بيمارى نفس و فوائد صحت آن و به اين سبب خاتم انبياء - صلى الله عليه و آله‏و سلم - فرموده‏اند:
«ان لى مع الله حالات لا يحتملها ملك مقرب و لا نبى مرسل‏» . (43)
يعنى:
«مرا با خداى حالاتى چند است كه هيچ ملك مقربى و پيغمبر مرسلى طاقت و توانائى آن را ندارد» .
و هر كسى كه در مقام سلوك راه سعادت باشد، و مراقبت از احوالات خود نمايد،به قدر استعداد و قابليت‏خود بر مى‏خورد به آنچه مى‏رسد به او از الطاف ربانيه وفيوضات رحمانيه، و ليكن فهم ما ادراك فوق رتبه خود را نمى‏كند اگر چه بايد از بابت‏ايمان به بعثت، تصديق و اقرار به آن نمايد.همچنان كه ما ايمان داريم به نبوت و خواص‏پيغمبرى و ليكن حقيقت آنها را نمى‏شناسيم.و عقول قاصره ما احاطه به كنه آنهانمى‏كند، چنانچه احاطه ندارد جنين به عالم طفل، و طفل نمى‏داند عالم مميز را، و مميزعامى نمى‏فهمد عالم علماء را، و علماء نمى‏شناسند عالم انبياء و اولياء را.


و به حكم عنايت ازليه درهاى رحمتهاى غير متناهيه الهيه بر روى هر كسى گشاده، وبخل و «ضنت‏» (44) از براى احدى نشده، و ليكن رسيدن به آنها موقوف است‏به اينكه آئينه‏دل صيقل داده شود، و از كدورات عالم طبيعت پاك شود، و زنگ اخلاق ذميمه از آن‏زدوده گردد.پس حرمان از انوار فيوضات الهيه، و دورى از اسرار ربوبيه، نه از بخل‏مبدا فياض است، «تعالى شانه عن ذلك‏» (45) بلكه از پرده‏هاى ظلمانيه ذمايم صفات وعوايق جسمانيه است كه بدن آدمى را احاطه نموده است.
هر چه هست از قامت ناساز بى‏اندام ماست‏ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست‏و مخفى نماند كه آنچه از علوم و معارف و اسرار كه آدمى به واسطه تطهير نفس وتصفيه آن مى‏فهمد، نه مانند اين علومى است كه از «مزاوله‏» (46) كتب رسميه و ادله عقليه‏گرفتاران عالم طبيعت و محبوسان زندان و هم و شهوت مى‏فهمند، بلكه آنها علوم‏حقيقيه نورانيه‏اند كه از انوار الهيه و الهامات حقه ربانيه مستفاد شده‏اند.و چندان ظهورو جلا و نورانيت و صفا از براى آنها هست كه قابل شك و شبهه نيستند، و اين علمى‏است كه حضرت فرمودند:
«انما هو نور يقذفه الله فى قلب من يريد» . (47)
«يعنى: علم، نورى است كه حق - تعالى - مى‏افكند آن را در هر دلى كه مى‏خواهد».
و حضرت امير مؤمنان - عليه السلام - دركلمات بسيار، اشاره به اين علم فرموده‏اند، و از آن جمله در وصف راستين از علمامى‏فرمايند:
«هجم بهم العلم على حقيقة البصيرة، و باشروا روح اليقين، و استلانوا ما استوعره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنيا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلى‏» (48) .
يعنى:
«علم به ايشان هجوم آورده است، ايشان به بصيرت و بينائى و به‏حقيقت روح و يقين رسيده‏اند.و نرم و آسان شده است از براى ايشان، آنچه سخت ومشكل است‏بر ديگران از اهل عيش و تنعم در دنيا، و يار و انيس شده‏اند، آنچه‏وحشت مى‏كنند از آن جاهلان، و زندگانى مى‏نمايند در دنيا به بدنهايى كه روح آنهاتعلق به عالم اعلى دارد» .
و در مكان ديگر مى‏فرمايد:
«قد احيى عقله، و امات نفسه، حتى دق جليله، و لطف غليظه، و برق له لامع كثير البرق، فابان له الطريق، و سلك به السبيل‏» . (49)
يعنى:
«زنده كرد دل خود را و ميرانيد نفس خود را، تا آنكه ناهموارى و درشتى او لطيف و هموار شد. و درخشيد از براى او نورى درخشنده.پس ظاهر و هويدا كرد از براى او راه حق را، وبرد او را در راه، تا رسانيد او را به مطلوب‏» .


وليكن، مادامى كه صفحه دل از نقوش اخلاق ذميمه پاك نگردد، اين قسم علم ومعرفت در آن مرتسم نشود،
زيرا كه علوم و معارف، عبادت باطنى است، همچنان كه‏نماز، طاعت ظاهر است.و همچنان كه تا ظاهر از جميع نجاسات ظاهر، پاك نباشد نمازصحيح متحقق نمى‏شود، همچنين تا از باطن، جميع نجاسات باطنيه را كه صفات خبيثه‏است زايل نكنى، نور علم صحيح مبرا از شوائب شبهات بر آن نمى‏تابد.و چگونه‏مى‏تواند شد كه دل ناپاك، منزل علوم حقه شود، و حال اينكه افاضه علوم بر دلها ازعالم «لوح محفوظ‏» (50) به وساطت ملائكه مقدسه است كه وسائط فيض الهى هستند. 


. تابش‏ها، درخشش‏ها
36. نسيم‏ها.يعنى: مانع تجليات نسيم رحمانى است.
37. مراد ذات حق است‏به اعتبار اسم اعظم و تعين اول، كه منشا تمام اسماء، و صفات است.فرهنگ معارف‏اسلامى، ج 2، ص 901.
38. هميشه زنده و جاودان، باقى.
39. تارك به معناى سر، و فرق سر است.
40. مراد از «عالم سفلى‏» عالم ماده و طبيعت ناسوت است.و مراد از «عالم علوى‏» عالم ماوراء طبيعت، و عالم‏ملكوت و جبروت است.
41. بحار الانوار، ج 70، ص 59، ح 39.
42. مراد تاريكى‏هائى است كه در اثر گناه، روى قلب انسان احساس مى‏شود.
43. بحار الانوار، ج 82، ص 243. (در مصدر بجاى «لا يحتملها» كلمه «لا يسعنى‏» ذكر شده)
44. دريغ.
45. خداوند - متعال - بالاتر و برتر از آن است كه محروميت افراد از انوار فيض الهى را به او نسبت داد.
46. ممارست.
47. بحار الانوار، ج 1، ص 225، ح 17
48. نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1158، حكمت 139.
49. مدرك فوق، ص 692، خطبه 210.
50. او همان لوحى است در نزد خداوند، كه از هر گونه تغيير و تبديل و تحريفى محفوظ است، و همه حقايق‏عالم و حوادث آينده و گذشته در آن درج است.در مقابل آن، لوح «محو و اثبات‏» است كه امورات نوشته در آن باتوجه به شرائط و موانع، قابل تغيير است.ر ك: تفسير نمونه، ج 21، ص 9 و ج 10، ص 241.و بحار الانوار، ج‏57، ص 375.و حق اليقين علامه شبر، ج 1، ص 78.و اسفار، ط قديم، ج 3، ص 62.

ادامه دارد . . .
 
فاطمه بازدید : 547 چهارشنبه 19 تیر 1392 نظرات (0)
هو الرزاق

در هنگام آشپزی نطافت و بهداشت عمومی را رعایت کنید و با وضو باشید.
داشتن نشاط و شادابی و اعصاب آرام در هنگام آشپزی،در کیفیت غذا اثر به سزایی دارد؛هم چنین است استفاده از مواد طبیعی و تازه در هنگام طبخ غذا
با این کار نشاط و شادابی درونتان به صورت انرژیهای مفید و موثر از طریق چشم و نوک انگشتان به مواد غذایی منتقل شده و آن را به خود و اهل منزل هدیه می کنید؛
 
زیرا هنگام نشاط ، اشعه ی آلفای مغز زیاد شده و به صورت انرژی از طریق چشم و نوک انگشتان خارج می شود. هنگام پختن غذا نام خدا را یاد کنید و از او بخواهید غذایی که طبخ می کنید مایع سلامتی خود و خانواده تان باشد.

ادامه دارد . . .
فاطمه بازدید : 448 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

اگر خواهى خود را بشناسى، بدان كه: 

هر كسى را از دو چيز آفريده‏اند: يكى اين بدن‏ظاهر، كه آن را تن گويند، و مركب است از: گوشت و پوست و استخوان و رگ و پى وغير اينها.و آن از جنس مخلوقات همين عالم محسوس است، كه عالم جسمانيات‏است.و اصل آن مركب از عناصر چهارگانه است كه «خاك، آب، باد و آتش‏» است، وآن را به همين چشم ظاهرى مى‏توان ديد.


و يكى ديگر «نفس‏» است كه آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند، و آن‏جوهرى است «مجرد» (10) از عالم ملكوت، و گوهرى ست‏بس عزيز از جنس فرشتگان و «عقول قادسيه‏» ، (11) و درى است‏بس گرانمايه از سنخ مجردات، كه خداى - تعالى - به‏جهت مصالحى چند - كه شمه‏اى از آن مذكور خواهد شد - به قدرت كامله خود ربطى‏ميان آن و اين بدن ظاهرى قرار داده و او را مقيد به قيد علاقه اين بدن و محبوس درزندان تن نموده، تا وقتى معين و اجلى موعود، كه قطع علاقه نفس از بدن مى‏شودرجوع به عالم خود مى‏كند.


و اين نفس را به چشم ظاهر نتوان ديد بلكه ديده نمى‏شود مگر به بصيرت باطنيه.وهر گاه حديث نفس يا روح، يا جان، يا دل، يا عقل مذكور شد همين جزء اراده مى‏شود،بلكه هرگاه انسان و آدم نيز گفته شود، به غير از اين، چيز ديگر مراد نيست، زيرا - چنانكه مذكور خواهد شد - حقيقت انسان و آدمى همين است. 
پس بدن، آلتى است از نفس كه بايد به آن حالت‏به امورى چند كه مامور است قيام‏نمايد.


و بدان كه: شناختن حقيقت «بدن‏» ، امرى است‏سهل و آسان، زيرا دانستى كه آن ازجنس ماديات است و شناخت‏حقايق ماديات، چندان صعوبتى ندارد.و اما «نفس‏» ، چون كه از جنس مجردات است‏به حقيقت او رسيدن و او را به كنه، شناختن در اين‏عالم ميسر نيست، - رو مجرد شو مجرد را ببين - 

و از اين جهت‏بود كه بعد از آنكه‏حضرت رسول - صلى الله عليه و آله و سلم - شرح حقيقت او را خواستند حضرت بيان‏نفرمود، خطاب رسيد كه:


«و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى‏» (12) 
يعنى: «از تو از حقيقت روح سئوال‏مى‏كنند، بگو كه «روح‏» از امور پروردگار است و از عالم امر (13) است‏» . 
و بيش از اين رخصت نيافت كه بيان كند.


بلى هر گاه نفس انسانى خود را كامل نموده باشد، بعد از قطع علاقه از بدن و حصول تجرد از براى آن مى‏تواند شد كه آن را بشناسد.بلكه هر گاه در اين عالم نيز كسى نفس‏خود را كامل نموده باشد و بخواهد به سر حد كمال برساند و علاقه او از بدن كم شود،دور نيست كه تواند فى الجمله معرفت‏به نفس بهم رساند. 


10. «مجرد» يعنى عارى از قيد و شرط، و لواحق و ضمائم.حكما، مجرد به امرى مى‏گويند كه روحانى محض‏بوده و مخلوط با ماده نباشد، مانند عقول و نفوس مدبره انسانى.فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1696. 
لاهيجى در تقسيم عوالم گويد: اول عالم جبروت است...كه مجرد از ماده و صورت و مدت است دوم عالم‏ملكوت است كه مجرد از ماده و مدت است‏سوم عالم ملك است و آن عالم اجساد است.رك: فرهنگ معارف‏اسلامى ج 1 ص 630. 
11. مراد همان «عقول ده‏گانه‏» بنابر نظريه فلاسفه «مشاء» و «عقول‏» انوار بى‏شمار بنابر نظريه حكماء اشراق‏مى‏باشد، كه معتقدند: صادر اول از ذات حق و واسطه فيض آن عقول مى‏باشند.فرهنگ معارف اسلامى، ج 2،ص 1270- 1293 
12. اسراء، (سوره (17)، آيه 85. 

13. عالم مجردات را «عالم امر» مى‏نامند كه به امر تكوينى الهى از «كتم عدم‏» [جهان نيستى] به وجودآمده‏اند، و بر حسب امر تكوينى، دفعة واحدة پديدار گشته‏اند.فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 1227. (جهت‏اطلاع بيشتر به تفسير الميزان، ج 13، ص 210«طبع اول‏» مراجعه شود) . 

ادامه دارد . . .

فاطمه بازدید : 1746 دوشنبه 17 تیر 1392 نظرات (0)
فاطمه بازدید : 346 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)
موضوع مناظره: تغییر قبله مسلمین و بداء



16 ماه پس از هجرت،در نیمه رجب، پیامبراسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مسجد «بنی سلمه» (واقع در یك كیلومتری شمال مسجد احزاب) با جمعی از مسلمین، نماز ظهر را اقامه می كردند، پس از دو ركعت، جبرئیل آیه شریفه: قَدْنَری تَقَلُّبَ وجهك فی السَّماء فَلَنُوللیَنَّكَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ المَسجِد ِالحَرامِ وَ حَیْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...( 139 سوره بقره) را نازل كرد،پیامبراكرم(ص) در حال نماز به طرف كعبه برگشت و دو ركعت بعد را به طرف كعبه خواند، اقتدا كنندگان نیز متابعت كردند، و آن مسجد، بهنام
 «مسجد ذو قبلَتَین» معروف گردید. 

پس از این ماجرا، این بار یهودیان از هر سو، به این قانون تغییر قبله اعتراض كردند، و از این جهت بر ضدّ اسلام به تبلیغ پرداختند. در این شرئط، بین آنها و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ توافق شد كه این مسئله در یك جلسه بحث آزاد، مطرح گردد. 

جمعی از یهود در آن جلسه شركت كردند، و پس از برقراری جلسه، نخست یهود سخن را به دست گرفته و به صورت سؤال چنین گفتند: 

جمعیت یهود: «شما بیش از یك سال كه به مدینه آمدهاید به سمت بیتالمقدّس، نماز میخواندید ولی اكنون از آن منحرف شده و به سمت كعبه نماز میخوانید لطفاً بفرمائید، نمازهائی كه به سوی بیتالمقدّس میخواندید، درست بوده یا باطل بوده است؟ 
اگر درست بود، قهراً عمل دوّم شما باطل است و اگر باطل بود، ما چگونه به اعمال دیگر شما (كه در حال تغییر است) اطمینان پیدا كنیم، كه همچون قبله فعلی شما، باطل نباشد؟!

پیامبر: هر دو قبله، هر كدام در جای خود درست و حق بوده در این چند ماه، نماز خواندن به سمت بیتالمقدّس حق بود، اینك ما از طرف خدا مأمور شدیم كه خانه كعبه را قبله خود قرار دهیم. 

وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالّمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ اِنَّ الله واسِعٌ عَلیِمٌ: 
«مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو كنید خدا آنجا است خداوند بینیاز و دانا است» (سوره بقره، آیه 115) 

جمعیّت یهود: ای محمّد! آیا برای خدا «بداء» حاصل شد (یعنی موضوعی برای او در سابق مخفی بود و اكنون آشكار شد، و از دستور قبل پشیمان شده و دستور دیگری داد). 
و بر این اساس، قبله جدید معیّن كرد؟ اگر چنین بگوئی خدا را همچون یك انسان نادان و پشیمان شده فرض كرده ای؟!


پیامبر: «بَداء» (به این معنی) از برای خدا نیست، خدا آگاه و قادر مطلق است، خطائی از او سر نمیزند كه بعد پشیمان گردد و تجدید نظر كند، و هیچ چیزی مانع سر راه او نیست، تا به خاطر آن، وقتها را عوض بدل نماید. 
از شما می پرسم: «آیا انسان بیمار، سالم نمیشود و یا انسان سالم رنجور و بیمار نمیگردد، و یا زنده، نمیمیرد و زمستان، تابستان نمیشود؟ آیا خداوند كه اینگونه امور را تبدیل به امور دیگر میكند، برایش «بَداء» حاصل میشود؟!»

جمعیّت یهود: نه در این امور «بَداء» نیست.

پیامبر: تغییر قبله نیز، از همین قبیل است، خداوند در هر زمان برحسب مصالح بندگان، دستور خاصّی دارد، هر كس اطاعت كند، پاداش میبرد وگرنه مجازات خواهد شد، نباید باصلاح و تدبیر خدا مخالفت كرد.


...........


احتجاج طبرسی/ ص83-85


فاطمه بازدید : 406 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

شناختن خود، موجب شوق به تحصيل كمالات و تهذيب اخلاق و باعث‏سعى در دفع «رذائل‏» (4) مى‏گردد،

زيرا كه آدمى بعد از آنكه حقيقت‏خود را شناخت ودانست كه: 

حقيقت او «جوهرى‏» (5) است از «عالم ملكوت‏» ، (6) كه به اين عالم جسمانى‏آمده باشد، كه به اين فكر افتد كه: چنين جوهرى شريف را عبث و بى‏فايده به اين عالم‏نفرستاده‏اند، واين گوهر قيمتى را به بازيچه در صندوقچه بدن ننهاده‏اند، و بدين سبب‏در صدد تحصيل فوائد تعلق نفس به بدن بر مى‏آيد، و خود را به تدريج‏به سر منزل‏شريفى كه بايد مى‏رساند.


و گاه است كه گوئى: من خود را شناخته‏ام، و به حقيقت‏خود رسيده‏ام.زنهار زنهار،كه اين نيست مگر از بى‏خبرى و بى‏خردى.عزيز من چنين شناختن را كليد سعادت‏نشايد، و اين شناسائى ترا به جائى نرساند، كه ساير حيوانات نيز با تو در اين شناختن‏شريك‏اند، و آنها نيز خود را چنين شناسند.
زيرا كه: تو از ظاهر خود نشناسى مگر سر وروى و دست و پاى و چشم و گوش و پوست و گوشت، و از باطن خود ندانى مگر اين‏قدر كه چون گرسنه شوى غذا طلبى، و چون بر كسى خشمناك شوى در صدد انتقام‏برآئى، و چون شهوت بر تو غلبه كند مقاربت‏خواهش نمائى و امثال اينها، و همه‏حيوانات با تو در اينها برابرند.


پس هرگاه حقيقت تو همين باشد از چه راه بر «سباع‏» (7) و «بهائم‏» (8) ، مفاخرت‏مى‏كنى؟ و به چه سبب خود را نيز از آنها بهتر مى‏دانى؟ و اگر تو همين باشى به چه سبب‏خداوند عالم ترا بر ساير مخلوقات ترجيح داده و فرموده: 
«و فضلناهم على كثير ممن خلقنا تفضيلا» 
يعنى: «ما تفضيل داديم فرزندان آدم را بر بسيارى از مخلوقات خود» (9) .


و حال اينكه در اين صفات و عوارض، بسيارى از حيوانات بر تو ترجيح دارند.


پس بايد كه: حقيقت‏خود را طلب كنى تا خود چه چيزى، و چه كسى، و از كجاآمده‏اى، و به كجا خواهى رفت.
و به اين منزلگاه روزى چند به چه كار آمده‏اى، تو رابراى چه آفريده‏اند.و اين اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده‏اند، و زمام قدرت واختيار را به چه جهت در كف تو نهاده‏اند. 

و بدانى كه: سعادت تو چيست، و از چيست، و هلاكت تو چيست.


و بدانى كه: اين صفات و ملكاتى كه در تو جمع شده است‏بعضى از آنها صفات‏بهايم‏اند، و برخى صفات سباع و درندگان، و بعضى صفات شياطين، و پاره‏اى صفات‏ملائكه و فرشتگان.


و بشناسى كه: كدام يك از اين صفات، شايسته و سزاوار حقيقت تو است، و باعث‏نجات و سعادت تو، تا در استحكام آن بكوشى.

و كدام يك عاريت‏اند و موجب خذلان‏و شقاوت، تا در ازاله آن سعى نمائى.



و بالجمله آنچه در آغاز كار و ابتداى طلب، بر طلب سعادت و رستگارى لازم‏است آن است كه: سعى در شناختن خود، و پى‏بردن به حقيقت‏خود نمايد، كه بدون آن‏به سر منزل مقصود نتوان رسید.


4. جمع رذيله، و به معنى فرومايگى، پستى و ضد فضيلت است. 
5. معرب گوهر است، يعنى چيز گران قيمت و با ارزش.و در فلسفه، لفظ «جوهر» ، بر عقول و نفوس مجرده‏نيز اطلاق مى‏شود.فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 658. 
6. عالم فرشتگان، عالم عقول و نفوس مجرده كه مافوق عالم ناسوت و ماده است
7. جمع «سبع‏» است‏يعنى حيوانات درنده. 
8. چهارپايان و هر حيوانى غير از درندگان است. 

9. اسراء، (سوره 17)، آيه 70. 

ادامه دارد . . .

فاطمه بازدید : 538 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)
با حجم کم و کیفیت بالا 
 
|مکان:تهران-مسجد صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خیابان بهبودی|
|زمان:۲ تیر ۹۲ (شب نیمه شعبان)|
|موضوع:امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)|
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    آیا از عملکرد سایت و موضوعات راضی هستید؟
    بیشترین مطالب درباره چی باشن؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 413
  • کل نظرات : 189
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 141
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 192
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 456
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 72
  • بازدید ماه : 8,400
  • بازدید سال : 43,040
  • بازدید کلی : 583,188